Web Analytics Made Easy - Statcounter

چند وقتی است استفاده از کلمات غیر فارسی در زبان محاوره بسیار زیاد شده است تا جایی که بسیاری از افراد اصول و قواعد زبان فارسی را فراموش کرده اند، اما چرا این اتفاق به وجود آمد؟ خبرگزاری میزان_ روزنامه ایران نوشت: «شنیدین کووید، واریانت‌های جدیدی داده که پاندمی رو لوکال می‌کنه؟ من که قشنگ پانیک شدم، هرچی هم ایگنور می‌کنم، باز مخم ارور میده.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چه روزای نایسی داشتیم وای، کول بودیم، نروس نبودیم، چیزی رو نرومون نبود، از کجا پیداش شد این کووید آخه، واقعاً دلم برا یه بلوبری تو درکه تنگ شده، یعنی پنیک پنیکم ها!»   یادم هست دهه هفتاد با فراگیر شدن دیگرباره انجمن‌های ادبی و اوجگیری بحث‌های مدرنیستی و پست مدرنیستی، اصطلاحاتی وارد نوشته‌ها و گفتگو‌ها شده بود که آدم فکر می‌کرد شهر یکسره کافه‌های چپ رود سن است و آقایان و خانم‌ها همین الان از محضر ازراپاند و همینگوی و رولان بارت و میشل فوکو بلند شده‌اند: «خیلی وضعیت ابزوردیه؛ نه معلومه سوبژکتیوه، نه معلومه ابژکتیوه، نه آکساسوارش درسته نه میشه هرمونتیکی نگاش کرد، اصلاً گروتسک هم نیست. هرچیزی یه اصولی داره، پلی‌فونیک که این طوری نمیشه. اصلاً پلی‌فنونیک و هموفونیک هیچی، همون منوفنویک باش، ولی در همون حد ملودرام رئال با یه کم نمک سوررئال، یه نُرم فلت رو رعایت کن. حالا نمی‌خواد اسپاسمانتال باشی، هات چاکلتت سرد شد، وجیز سفارش بدم؟»   اسم این مدل حرف زدن و نوشتن را چی می‌شود گذاشت؟ از خود بیگانگی فرهنگی، ببخشید الیناسیون؟ کار باکلاسی است؟ آیا زبان فارسی طاقت به دوش کشیدن این همه مفاهیم عمیق علمی روز را که در ما فوران می‌کند، ندارد؟ آش آنقدر شور شده که حالا عده‌ای به این شکل حرف زدن در کلاب هاوس و توئیتر اعتراض دارند. دکتر محمد بکایی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل فرهنگی این شکل از حرف زدن و نوشتن را اساساً از سر کم سوادی می‌داند: «هر دانشی زبان خاص خودش را دارد. مثلاً من و شما که فارسی بلدیم ممکن است از گفت‌و‌گوی دو پزشک راجع به بیمار چیزی سر درنیاوریم یا همین طور دو متخصص نرم افزار. حالا ممکن است معنی چند واژه را هم یاد بگیریم و بخواهیم تقلید کنیم، اما این تقلید به معنای دانش و دانایی ما نیست، بلکه اتفاقاً لو می‌دهد که ما نه آن دانش را بلدیم و نه زبان فارسی را. من خودم بار‌ها به دانشجویان ادبیات که از هرمنوتیک و اسپاسمانتالیزم و اصلاحات ادبی اروپایی از این دست حرف می‌زده‌اند، غزلی از حافظ داده‌ام که بخوانند و متأسفانه دیده‌ام که غلط می‌خوانند. یعنی طرف هنوز این کمبود را در خود احساس نمی‌کند که باید ادبیات خودش را لااقل در حد روخوانی درست بلد باشد، اما کلماتی مثل متن پلی فونیک یا چند صدایی به دهنش خوش آوا می‌آید و مزه می‌دهد.»   بکایی معتقد است مسأله فراتر از این‌هاست و ریشه‌های عمیق‌تری دارد. به اعتقاد او پرسش اصلی این باید باشد که چرا ما فارسی را بخوبی نمی‌آموزیم؟ آن هم نه درحد تکنیک‌های نثر یا سبک‌ها و قالب‌های مختلف نگارش بلکه در حد رعایت قواعد ساده دستوری: «وقتی دانشجوی ادبیات نمی‌داند «را» را کجا استفاده کند، چه انتظاری از بقیه دارید؟ ما نوشتن را یاد نمی‌گیریم، چون مردم نویسنده‌ای نیستیم، چون نیازی به مطالعه ادبیات ملی کشورمان نمی‌بینیم، چون نوشتن یعنی ثبت وقایع و ثبت وقایع می‌تواند افکار ما را بیرون بریزد درحالی که فرهنگ عمومی ما پنهان کردن است نه ثبت کردن و این ریشه تاریخی دارد.»   چند روز پیش توی کوچه دو پسربچه را دیدم که مشغول حرف زدن درباره یک بازی مجازی بودند. به بهانه‌ای ایستادم و کمی این پا و آن پا کردم، اما تقریباً هیچ چیز، هیچ چیز از آن همه گفتگو نفهمیدم. یاد پدرم افتادم که آمده بود مدرسه بپرسد درس و مشقم خوب است یا نه؟ بعد پشت در ایستاده بود و به ناظم گفته بود این‌ها دارند چی می‌خوانند؟ کلاس عربی بود و ما ۳۰ نفره صرف ذهب ذهبا... یذهب یذهبان... را تمرین می‌کردیم. من آن روز دو جواب منطقی برای پدرم داشتم؛ یکی اینکه داریم دانشی به‌نام صرف و نحو زبان عربی را می‌آموزیم و دوم آنکه به همان نسبت دستور زبان فارسی را هم بخوبی آموخته‌ایم، اما آیا آن دو کودک توی کوچه هم می‌توانستند همین پاسخ را به من بدهند؟   کتاب نگارش ششم ابتدایی به زبانی بسیار ساده درباره انواع جمله و علائم هرکدام نوشته است، اما چرا هنوز جلوی جمله امری علامت تعجب می‌گذاریم؟ چرا نمی‌دانیم با نقطه چه کنیم؟ چرا ترکیب وصفی را از ترکیب اضافی تشخیص نمی‌دهیم؟ چرا تفاوت جمع جاندار و بی‌جان را نمی‌دانیم؟ چرا هنوز نمی‌توانیم دو جمله ساده براساس رعایت مراعات النظیر بنویسیم؟ چرا نمی‌دانیم «را» را کجا بگذاریم؟ آیا کتاب‌های آموزشی مشکل دارند؟ اشکال از معلم‌هاست یا خانواده به دانش‌آموز نمی‌گوید که یادگیری فارسی از تست ریاضی مهمتر است، چون درنهایت اگر درکی از زبان و فهم مسأله نداشته باشی، برای حل کردن ریاضی و فیزیک و شیمی هم به مشکل برمی‌خوری؟ بکایی معتقد است کلیت نظام آموزشی ما با همه مواردی که به آن اشاره شد، در این زمینه با اشکال روبه رو است: «ما فکر می‌کنیم فیزیک و شیمی علم است، اما زبان فارسی چیزی است که از پدر و مادر یا تلویزیون یاد گرفته‌ایم و بقیه‌اش وقت تلف کردن است آن هم زبانی که بخش مهمی از آثار ماندگار ادبی بشر برپایه آن شکل گرفته و چه اندیشمندان و بزرگانی که در گوشه گوشه جهان شیدا و دیوانه این گنجینه بزرگ بوده‌اند و هنوز هم هستند. ما به معنای واقعی به این گنجینه بی‌توجهیم و می‌گردیم ببینیم در فضای مجازی یا فلان شبکه ماهواره‌ای چه کلمه و اصطلاح فرنگی مد شده که دم به دم تکرارش کنیم و دقیقاً اینجاست که اتفاقات مخرب‌تری هم می‌افتد.   به‌عنوان مثال غربی‌ها که وجدان معذبی در زمینه نژادپرستی دارند و خودشان بهتر از ما می‌دانند که چه کرده‌اند و چه بلایی سر بقیه مردم دنیا آورده‌اند، مدام از رسیسم و نژادپرستی حرف می‌زنند و همین طور گاهی با شیطنت تلاش می‌کنند آن را به مسأله‌ای برای کشور ما تبدیل کنند و اشتیاق مزمزه کردن اصطلاحات فرنگی هم کار دست مخاطب یا کاربر ایرانی می‌دهد. او با ساده دلی فکر می‌کند نمی‌شود که پشت این واژه شیک چیزی نباشد، همان طور که قبلاً فکر می‌کرد نمی‌شود پشت واژه شیک پست مدرنیسم چیزی نباشد. درواقع کاربر با سوادی سطحی از زبان و ادبیات فارسی و دانشی سطحی از تاریخ و مناسبات فرهنگی و اجتماعی کشورش، شیفته سطحی‌ترین لایه‌های اصطلاحات فرنگی می‌شود و برای نشان دادن میزان فهم و سواد خود به اشاعه آن می‌پردازد و هزینه روی دست کشور می‌گذارد.»   پشت میزم مشغول کارم و همان طور به حرف‌های کسی که توی کلاب هاوس دارد درباره فرهنگ سیاسی حرف می‌زند، گوش می‌کنم. نمی‌دانم بخندم، موبایلم را بزنم زمین تکه تکه‌اش کنم یا بلند شوم و رو به افق قدم بزنم و آنقدر بروم که یکی بزند روی شانه‌ام بگوید خیالت راحت برادر دیگر گم شده‌ای؟ واقعاً این طور حرف زدن هم هنر می‌خواهد. همان طور که می‌گویند چپ کردن بنز کار هرکسی نیست؛ باید آموزش‌های خاصی ببینی که بتوانی بنز را چپ کنی. این طور خرابکاری در زبان و اندیشه هم واقعاً باید دانشکده‌ای چیزی داشته باشد: «ما هیچ وقت رئال پلیتیک نداشتیم حتی یه پیپر. هیچ تکستی نیست. چون اسیستان‌ها دیتا و اینفرمیشن اوکی رو در اختیار پادشاه قرار نمی‌دادن، پادشاه رفته رفته آسیمیله می‌شد و این باعث می‌شد اینتراکشن عمومی که دنبالش بود رو ناخواسته از بین ببره و جامعه به‌سمت نوعی دگماتیسم حرکت کنه...»   میکروفون یکی از شنوندگان روشن می‌شود: «آقا گور بابای دگماتیسم و اینتراکشن و آسیمیلاسیون، اون «را»‌ی لامصب رو سر جای خودش بذار برادر؛ «اینتراکشن عمومی که دنبالش بودند را» نه، «اینتراکشن عمومی را که دنبالش بودند.» اسم اون لاکردار نشانه مفعول بی‌واسطه‌اس. تن سعدی داره تو گور می‌لرزه بخدا!» اتاق، ببخشید روم به هم می‌ریزد. بیشتر بخوانید: نگاهی به واژگان کرونایی در زبان فارسی انتهای پیام/
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود. برچسب ها: قواعد ویراستاری زبان فارسی

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: زبان فارسی زبان فارسی حرف زدن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۹۹۴۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شاعری که براساس دانش ادبی شعر نسروده!

فرهاد طاهری، پدرش، محمدحسین طاهری را شاعری می‌خواند که براساس قریحه شعر سروده نه براساس توانایی دانش ادبی می‌گوید او به جریان‌های ادبی رایج، کمترین اعتنایی نداشت. با توجه به اینکه در شهری می‌زیسته که زبان‌های تاتی تاکستانی و ترکی رایج است، اشعارش در تحکیم وحدت ملی و تقویت زبان فارسی بسیار مهم است.

فرهاد طاهری، دانشنامه‌نگار و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران  دیوان اشعار پدرش، محمدحسین طاهری را گردآوری و به تازگی راهی بازار نشر کرده است. او در گفت‌وگویی مکتوب با ایسنا درباره ویژگی‌ شعرهای این دیوان توضیح داده است.

 متن گفت‌وگو در پی می‌آید:

 در ابتدا درباره این دیوان شعری توضیح می‌دهید؛ درباره سبک شعری شاعر، تعداد اشعار و مضمون‌هایی که در این شعرها به کار گرفته شده است.

پیش از پاسخ دادن به پرسش‌های شما، لازم می‌دانم از توجه آن خبرگزاری پرمخاطب به انتشار دیوان طاهری سپاسگزاری کنم.

دیوان طاهری مجموعه کامل سروده‌های فارسی زنده‌یاد محمدحسین طاهری است. محمدحسین طاهری (١٣١٣ - ١٣٩٠)  از مردم تاکستان و آموزگار و مدیر دبستان در آن شهر بود. دیوان در ۶٢٩ صفحه تدوین شده است که از این صفحات، ٣٠ صفحه نمایه اشعار و اعلام است و حدود ٢٠ صفحه هم پیشگفتار تدوینگر و صفحات پیش از متن است؛ بنابراین ۵٨٠ صفحه، متن اصلی دیوان را شامل می‌شود و به تقریب می‌توان گفت دیوان طاهری دربردارنده حدود ٩ الی ١٠ هزار بیت اشعار فارسی است.

به لحاظ سبک شعر، اشعار دیوان طاهری در قصاید، به سبک خراسانی و در دیگر قالب‌های شعر (غزل، مثنوی، ترکیبات و مسمطات و رباعی و دوبیتی) اشعار به طرز سبک عراقی است. در این دیوان، قصایدی آمده که کاملا روشن است شاعر در سرودن آنها به قصاید فرخی سیستانی و ناصر خسرو نظر داشته است. همچنین استقبال‌ها و تضمین‌هایی که از غزلیات و مسمطات سعدی و غزلیات حافظ کرده پیروی شاعر را از سبک عراقی نشان می‌دهد. در بعضی از اشعار البته نمونه‌هایی از سبک دوره بازگشت مخصوصا تحت تأثیر اشعار قاآنی کاملا مشهود است اما در سراسر دیوان رد پایی از سبک هندی دیده نمی‌شود. چند نمونه هم البته شعرهایی در دیوان هست که متأثر از شاعران معاصر مانند افسانه نیما و بعضی غزلیات شاملو و سایه و شهریار است. 

 ویژگی‌های دیوان طاهری

به لحاظ مضامین شعر، می‌توانم بگویم اغلب اشعار دیوان طاهری همان مضامین سنتی و قدمایی شعر فارسی است. علاوه بر آن شاعر به مسائل اجتماعی هم توجه کرده است. این نکته را من در مقدمه دیوان  مشروح نوشته‌ام و فکر کنم بهتر است همان توضیح را اینجا برای خوانندگان این مصاحبه عینا نقل کنم :

«درون مایۀ اشعار عمدتا صبغه و حال و هوایی عاطفی  و عاشقانه دارد و جنبه‌های انسانی و اجتماعی نیز در سراسرآن مشهود است . سروده‌های طاهری هم، به مانند بسیاری از سروده‌های طرز قدمایی‌، مظهر تمام عیارِ همان  دغدغه‌ها و پرسش‌های همواره پایان ناپذیر ذهنیت شاعرانۀ هویت و اندیشۀ ایرانی است : پرسش و جست‌وجوگری از معمای آفرینش و هستی، حیرت و درماندگی، عشق، دلتنگی و  هجر و فراق، یأس وامید، حق‌گزاری و سپاس و ستایش و نکوهش، حسرت برگذشته و پشیمانی، نجوا و گفت‌وگوهای با خویش و...  

 شاعر این سروده‌ها  نیز در سراسر اشعار خود به  همان احوالات شاعرانه و برخوردار از اوصاف اخلاقی و شخصیتیِ ملهم از طرز نگریستن شاعرانه به عوالم روحی و دنیای بیرونِ خود به تمام و کمال دچار بوده است. به مقتضای شاعرانه اندیشیدن و سخن گفتن، دستخوش «زیروزبرشدن‌های عاطفی واحساسی» شده و  گاه و بیگاه نیز رشتۀ سخن  به دست «قضاوتِ  پُر تناقض» داده است. 

فارغ از آنچه گذشت، دیوان طاهری همچنین حائز بعضی نکته‌ها و گفته‌هایی است به نظر  شایستۀ اعتنا و تأملِ بیشتر که بررسی اجمالی آن‌، چه بسا ذهن و توجه خوانندگان این اشعار را فزون‌تر  معطوف خود کند و آنان را به جزئیات و آگاهی‌هایی راهنمون شود که در فهم دقیق‌تر و   روشن‌ترِ گذشته شاعر و گذشته‌های زادگاه او،  فراوان دستگیر و راهگشا باشد.  

نخست، خواننده نکته بین دیوان طاهری، از سرگذشت و مهم‌ترین وقایع  زندگانی شاعر   و نیز از دلخوری‌ها و غم‌ها و شادی‌ها و باورهای فرهنگی و اعتقادی‌، و از قضاوت‌ها  و آراء  ستایشگر یا منتقدانه او درباره معاشران و دوستان و اقوام و نزدیکان  و حتی از اظهارنظرهای او درباره خانواده‌اش مطلع می‌شود. بخشی از دیوان طاهری، درواقع نوعی شرح‌حال‌نگاری منظوم است که  پاسخ‌دهنده  پرسش خوانندگان و جویندگانی است که بخواهند روایت زندگانی شاعر را از زبان خود او بشنوند.

جنبه مهم دیگر دیوان طاهری، گزارش‌هایی  است عمدتا دقیق و مستند و جزئی‌نگرانه  (و با ذکر تاریخ) از  محیط و رویدادها و پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی روزگار و زادگاه  شاعر  که به روایت او در ضمن اشعاری بسیار، به نظم آمده است مانندِ شکوه‌ها از: مالکیت زمین‌های کشاورزی و مصائب زراعت و باغداری، خشکسالی، بلاها و مصیبت‌های طبیعی و آسمانی، مسائل درمان و بهداشت و آموزش و پرورش، معضلات بیمه بازنشستگان، تنگی معیشت و حقوق نابسنده فرهنگیان ومعلمان،  گرانی و کمبود اقلام و سهمیه‌بندی‌ها، بی‌لیاقتی و نادرستکاری صاحبان حرفه‌ها و مشاغل (اعم از وکیل و پزشک و بنا و پیمانکار و...)؛ همچنین  گرامی‌داشت دوران دفاع مقدس از وطن و ادای احترام به شهیدان و اسیران و آزادگان؛ حق‌سپاسی از انسان‌های لایق و خدمتگزار ؛ در مرثیه و منقبت پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصوم درضمن اشعاری آئینی و مذهبی ، سوگ‌سروده‌هایی در  غم درگذشت مشاهیر و استادان بزرگ ادب وتاریخ و فرهنگ ایران  و فرهنگ پروران و معلمان، و گزارش اخبار کانون‌های فرهنگی و انجمن‌ها ومحافل ادبی وشب‌های شعر و سخنرانی و... 

از این نظر در دیوان طاهری، جلوه‌ها وصحنه‌هایی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی زمانه و زادگاه شاعر، به نظم کشیده شده است. در  گزارش‌ها و روایتگری‌هایی هم که  دار سخن  صرفا به گردِ مسائل «اجتماعی و شأن وجدانِ کاری و پای بندی به اخلاق و درستکاری»  بوده است البته این  دسته از سروده‌ها تنها «صبغه گزارش و روایت» محض ندارد. در بیشتر این اشعار، رگه‌ها و رد پاهایی از «انتقاد و نقد و تذکر و تحذیر  و هشدار و راه نشان دادن و برحذر داشتن از بیراهه و انحراف و به خطا رفتن»  خود را نمایانده است درواقع می توان این قبیل اشعار را به نوعی نخستین نمونه‌های «شعر متعهد اجتماعی» و  نیز اولین تجربه‌های «نقد اجتماعی مصلحانه» در «ساحت شعرفارسی» در زادگاه شاعر دانست. این نوع شعر منتقدانه اجتماعی و متعهد در دیوان طاهری البته با بسیاری از سنن غالبِ سرودن چنین اشعاری در ادبیات فارسی نیز سازگاری چندان ندارد . لحن و زبان اشعار او ، اگر نگویم تماما بلکه قریب به تمام، برکنار از «هزل و هجو وتیزو تندی و رکیکی کلام» است. این مضمون در ادبیات فارسی (شعر یا نثر منتقدانه اجتماعی و متعهد)   در ذات خود پذیرای هرنوع  کلام و واژه «تند وبه دور از نزاکت رایج در گفتار» و موافق با لحن و بیان «هزل و هجوآمیز» است و شواهدی بسیار هم از آن در سابقه و سنت ادبیات فارسی و در دیوان‌ها و تذکره‌ها برجای مانده است. اما شواهد شعر منتقدانه اجتماعی و متعهد در دیوان طاهری، با بیانی مؤدبانه ولحنی برخوردار از وجاهت کلام، بامخاطبان به سخن آمده‌ند.» 

 شاعری که دوگانگی نداشت

شما گردآورنده و تدوین‌گر شعرهای پدرتان هستید، در واقع با این شاعر زیسته‌اید و تجربه زیسته او را از نزدیک مشاهده کرده‌اید، چقدر شخصیت شاعر به شعر هایش نزدیک بوده و در واقع تجربه زیسته‌اش در شعرهایش نمود دارد؟ 

در شخصیت ایشان اصولا در هیچ زمینه‌ای دوگانگی وجود نداشت. در تمام مسائل، حرف و عملش یکی بود. همهٔ کسانی که او را می‌شناسند اعم از دانش‌آموزانش یا معلمانی که سال‌ها همکارش بوده‌اند و نیز دیگر اهالی تاکستان به این نکته اذعان دارند که هیچ تفاوت و اختلافی میان گفتار و کردار ایشان ملاحظه نکرده‌اند. این ویژگی در تمام اشعار او کاملا مشهود است. زمینه و بستر بسیاری از اشعار منتقدانه او هم دقیقا از همین ویژگی شخصیت ایشان نشئت می‌گرفت. بعد هم باید این نکته را اضافه کنم او براساس قریحه شاعری و تجربه هنری این اشعار را سروده است ونه براساس توانایی دانش ادبی. بسیارند استادان و دبیران ادبیات فارسی که براساس دانش ادبی و معلومات خود شعر می‌گویند که البته موفق هم نبوده‌اند.

کم‌ترین اعتنایی به جریان‌های ادبی نداشت 

 شاعر این شعرها، دور از پایتخت به کار شعری پرداخته است، این موضوع چقدر در کار او تأثیر گذاشته است  و چقدر ایشان به جریان‌های ادبی توجه نشان داده است؟

من فکر می‌کنم اهمیت فرهنگی دیوان طاهری در همین ویژگی است که شاعر آن دور از پایتخت و در شهری می‌زیسته که زبان‌های تاتی تاکستانی و ترکی در آنجا رایج بوده است. از این لحاظ دیوان طاهری در تحکیم وحدت ملی و تقویت زبان فارسی بسیار مهم است و از این جنبه هم باید این دیوان معرفی و نقد و بررسی شود.

اما در خصوص «جریان های» ادبی رایج، می‌توانم بگویم شاعر، کمترین توجه و  اعتنایی به آن نداشت. تلقی او از مقوله شعر و ادبیات فارسی، فقط تعمق در دیوان شاعران بزرگ بود. همیشه هم کلیات سعدی، دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی، مثنوی و غزلیات شمس، دیوان وحشی بافقی، فخرالدین عراقی، عارف قزوینی، ایرج میرزا، ملک الشعرای بهار، رهی معیری، اهلی شیرازی، قاآنی را در دست داشت و مطالعه می‌کرد. از میان شاعران معاصر هم فقط شهریار و سایه را مرتب می‌خواند. کمترین علاقه‌ای هم به سهراب سپهری و فروغ و اخوان ثالث نداشت. البته به حسین منزوی ارادت داشت و از اشعار او لذت می‌برد.

درباره این «جریان‌های ادبی» یاد خاطره‌ای افتادم و فکر کنم بد نباشد ذکر کنم. من در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ادبیات فارسی خوانده‌ام و در دوره دانشجویی سخت شیفتهٔ مسائل شعر نو و جریان‌های تجددگرایی ادبی بودم. زنده یاد دکتر فرشیدورد، استاد نقد ادبی و سبک‌شناسی ما بود. بارها سرکلاس با دکتر فرشیدورد درخصوص شعر نو و جریان‌های ادبی معاصر بحثم شده بود. دکتر فرشیدورد کمترین اعتنایی به این مسائل نداشت. یادم هست زنده یاد پدرم برای جشن فارغ‌التحصیلی من غزلی سروده و به نشانی گروه ادبیات فارسی پست کرده بود. نامه پدر چند روز بعد از فارغ التحصیلی به دستم رسید. وقتی رفتم گروه ادبیات نامه‌ام را بردارم دکتر فرشیدورد هم در گروه بود و با هم قدم زنان به بیرون دانشکده رفتیم. طی راه، ماجرا را گفتم. دکتر فرشیدورد با نهایت بی‌اعتنایی گفت پدر شما مگر شاعر بود؟ گفتم بلی و غزل پدر را به سوی دکتر فرشیدورد دراز کردم. با میلی توأم با اکراه کاغذ را گرفت. پدرم بسیار خوش خط بود. دکتر فرشیدورد تا خط پدر را دید گفت عجب خط زیبایی و شروع کرد غزل را خواندن.. به وسط غزل که رسید ایستاد. با تأمل بقیه غزل را خواند و متوجه شدم برگشت دوباره از اول خواند. بعد سرش را بلند کرد و با لحن عصبانیت و شوخی مآب گفت عجیب است از چنین پدر فاضل و فرهیخته‌ای فرزند ناخلفی چون شما تربیت شده است…بعد هم خندید… 

 شاعر غیر از زبان فارسی، گویا اشعاری به زبان اقلیم خود یعنی زبان تاتی داشته است، درباره تفاوت‌ها و شباهت‌های این اشعار می‌گویید؟

بلی شاعر دیوان طاهری، اشعاری به زبان تاتی تاکستانی هم سروده است. اتفاقا در یکی دوجا در دیوان شعر فارسی به این نکته اشاره و بدان مفاخره هم کرده است البته فضل تقدم سرودن اشعار تاتی تاکستانی، از آن پدر فرهیخته شاعر، زنده یاد میرزا علی‌محمد طاهری است. او نخستین کسی است که اشعاری به زبان تاتی تاکستانی سروده است. اما شعر تاتی صاحب دیوان طاهری، مشتمل بر دو منظومه بلند «آی، وارُن، وارُن» (ای باران، باران!) و  «آی فِرِم» (ای پسرم) و اشعاری در قالب غزل و رباعی است. مضامین اشعار تاتی، بیشتر پند و اندرز به آیندگان، ضبط و ثبت آداب و رسوم محلی و در مجموع در حوزه فرهنگ مردم است. غیر از این جنبه‌ها، اشعار تاتی این شاعر، به لحاظ گویش‌شناسی بسیار اهمیت دارد. خودشاعر بعضی از اشعار تاتی را به فارسی ترجمه کرده و تعلیقات بسیار راهگشایی هم در ذیل اشعارش به قلم آورده است. مجموعهٔ اشعار تاتی نیز در مجلدی با عنوان  «آی وارُن وارُن» در دست تدوین و آماده‌سازی است که امیدوارم تا پایان امسال منتشر شود.

انتهای پیام 

دیگر خبرها

  • دیدار رئیس سازمان فرهنگ با معاون وزیر خارجه ارمنستان
  • ایران در ارمنستان چگونه معرفی می‌شود؟
  • نکونام: می دانیم کجای کار هستیم و چه می خواهیم
  • نکونام: می‌دانیم کجای کار هستیم و چه چیزی می‌خواهیم
  • ایران هراسی در مقابل آموزش زبان فارسی و تبلیغ سفر به ایران
  • شاعری که براساس دانش ادبی شعر نسروده!
  • ببینید | ادبیات فارسی بر قله جهان
  • علت مشکلات جیدون سانچو در منچستریونایتد از زبان تیری آنری (زیرنویس فارسی)
  • ادبیات فارسی بر قله جهان + فیلم
  • آیا حذف زبان فارسی در افغانستان ممکن است؟